محمد مهدیمحمد مهدی، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 4 روز سن داره

کوچولو

روز عشق مادری مباااااااااااااااااااااااااارک

          تو ای محرمترین یارم         تو ای مونس و غمخوارم        به نام نامی مادر                                       همیشه دوستت دارم                             مادر بودن بزرگترین افتخار هستی   شاخه  گل سرخ ر...
11 ارديبهشت 1392

سیزده بدر

سبزه رو از سفره بگیر ماهی را با خودت بیار وقتشه بیرون بزنیم سیزدهمین روز بهار                                    امیدوارم سیزده بدر امسال هم به همگی خوش بگذره ...
12 فروردين 1392

تولد دایی بهنام

    خواستم برات هدیه بگیرم گل گفت: که مرا بفرست که مظهر زیبایی ام برگ گفت: که مرا بفرست که مظهر ایستادگی ام بید گفت: که مرا بفرست که مظهر ادبم که همیشه سر به زیر دارم به فکر فرو رفتم و سرم را به زیر انداختم به ناگه قلبم را دیدم که بهترین چیز در زندگیم هست به ناگه فریاد زدم که قلبم را می فرستم چون او خود زیباست مظهر ایستادگیست سر به زیر و با نجابتست                                    تولدت مبارک  &nb...
21 اسفند 1391

گره زدن جوراب ووروجک توسط دایی جون

اینجا منو مامان الهام داشتیم باهم حرف میزدیم که یهو دیدیم صدایی از محمدمهدی و دایی بهنام در نمیاد که وقتی نگاه کردیم دیدیم دایی جون جورابهای محمدمهدی رو به همدیگه گره زده اونم اصلا نمیتونست پاهاشو تکون بده که بعد من به طرف دایی و مامان الهام هم به طرف تو اومد که از دست دایی نجاتت بده و گره باز کنه البته کوچولو نگران نباش من از طرف تو دایی رو نیشگون گرفتم که دیگه ازینکارا باهات نکنه .این هم نتیجه ی یک لحظه تنها موندن تو با دایی جون !!!!!!!!!!! ...
18 اسفند 1391

دایی جون و محمدمهدی

منو دایی جون بهنام آبان 91 یه سفر 10 روزه به شمال و تهران داشتیم و این بلوز شلوار رو برا کوچولو سوغاتی آورده بودیم تا یادم نرفته بگم که اون بلوز که جلوش یه خرسک داره صدا میده اونروزی هم که محمدمهدی پوشیده بود با دستش نشون میداد که زندایی تو بزن صدا بده اونروز تا شب وقتی محمدمهدی منو میدید با دستش اشاره میکرد که بازم بزن.ماشاا... اداهاش روز بروز داره شیرین تر میشه. ...
18 اسفند 1391
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به کوچولو می باشد