برف برف برف
دارد از آسمان برف
می آید
اگر حرفی داشته باشد آسمان
همین است
این چیزهای آسمان حرف ندارد
باید تماما نگاه شوی
روی زاویه ها گوشه ها
هندسه ای که آب میشود
و می پیوندد به فعالین زیرزمینی
فکر می کنم
خدا هم زیر زمین بود که خلاق شد وقتی نوشت حرف
نوشت هاچ _ دو_ او
نوشت برف
در زیرزمین جاری شدن
به دریا رسیدن برف ها
موج شدن بسته بسته حرف ها
و حرف آسمان
به خودش بر می گردد
بغض می شود ابر میکند و رعد و برق می کشد
و گریه گریه گریه
از صمیم دل
و گریه در صمیمی
حرف می شود
برف می شود.